مدتهاست به دیوار است روی کاشیها دیوار آشپزخانه
مدتها فقط در لپتاپ بود آنوقتها مشکل کمتر فقط برای مراجعه خودم اینکه بدانم هر روز فردا چه باید آماده و فراهم گردد برای صبحانه و نهار و شام بچهها
برنامه اصلاً نظم میدهد وقتی میدانی چه باید بپزی پیشپیش مواد اولیه را گرد میآوری نگرانی هم برطرف میگردد کاسه «نهار چه بپزم؟!» هم دستت نمیگیری!
یکروز مریم دید روی میزکار (Desktop) باسواد شده است خب فهمید چیست و تقاضایی کرد: «چاپ کن بزنم به دیوار!»
و از آن روز... البته مدتهاست که میگذرد و این تکه کاغذ همچنان بر دیوار ولی توقعات را بالا برده است کنترل بیرونی بر نظم را شاید قبلترها میشد گاهی تغییر وهلهای برنامه... فراخور موجودی مواد اولیه یا حال و احوال سرآشپز :)
اما امروز حتی سیداحمد هم دیگر سواد دارد راه میافتد و میگوید: «امشب شام خامه کاکائو داریم!»
وقتی همهچیز شفاف باشد مردم خودشان نظم را کنترل میکنند میشوند عامل برقراری عدالت حکمت و عزّت و مصلحت سامانههای نظارتی زیادی لازم نیست هزینههای نظارت هم کاهش مییابد
مشکل میشود وقتی نمیدانیم پشت درهای بسته چه میگویند و مذاکرات «حقیقتاً» بر سر چیست؟! برچسبهای مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
|